English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7538 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
star handle U دستگیره گردان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
handle U اداره کردن بازی مددکاری بوکسور
handle U مانور کردن
handle U دستکاری کردن
handle U دست زدن
handle U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
handle U دسته گذاشتن
handle U رفتار کردن استعمال کردن
handle U سیم بین چکش و دستگیره
handle U خرید و فروش کردن
handle U با دست عمل کردن
the handle to one's name U لقب
this will a for a handle U بکارمن نمیخورد
this will a for a handle U بدرمن نمیخورد
handle U گیره
handle U شمارهای که فایل فعال را مشخص میکند در برنامهای که به فایل دستیابی دارد
handle U نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
handle U ضامن دستگیره
handle U گیره نگهدارنده
handle U دست داشتن دسته
handle U سروکارداشتن با
handle U بکار بردن
take-up handle U دستهسوارکننده
handle U دستگیره
handle U احساس بادست
to handle something U چیزی را تحت کنترل آوردن [وضعیتی یا گروهی از مردم]
handle U دسته
handle U قبضه شمشیر
handle U وسیله لمس
handle U دست زدن به
pump handle U زیاد تکان دادن
reshape handle U دایره کوچک نمایش داده شده روی یک فریم اطراف یک شی یا تصویرکه کاربرمیتواندانتخاب کند وبکشد تا شکل فریم یا شی گرافیکی را تغییردهد
operating handle U دستگیره راه اندازی
traversing handle U دستهعرضی
the handle of the face U بینی
the handle of the face U دماغ
door-handle U اهرم در
gun handle U دستهتلمبه
auxiliary handle U دستهکمکی
operating handle U دستگیره کولاس
operating handle U دستگیره عامل
man handle U با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
hammer handle U دسته چکش
handle bar U دسته دوچرخه
handle bar U فرمان
handle bar U دسته موتورسیکلت
handle escutcheon U روقفلی فرمان
handle escutcheon U روقفلی دسته
handle the ball U دست زدن توپزن به توپ
scoop handle U مشته
jug handle U شکاف به عرض دست
knurled handle U دستگیره اج دار
lever handle U دستگیره اهرم
basket handle U گذرگاهبهشکلدستهزنبیل
brake handle U ترمزدستی
to handle something with care U چیزی را با احتیاط جابجا کردن
fly off the handle <idiom> U از کوره در رفتن
The handle of the bucket has come off. U دسته سطل کنده شده
door-handle U دستگیرهدر
types of handle U انواعدسته
starter handle U دستهآغازگر
side handle U دستهجانبی
shaped handle U دستهحالتدهنده
safety handle U دستهایمنی
pull handle U دستهکشش
retractable handle U دستهجمعشو
lifting handle U دستهبلندکننده
knob handle U دکمهدستی
carriage handle U دستگیرهحامل
carrying handle U دستهحمل
charging handle U دستهینشانگیر
cross handle U ضامنضربدری
door handle U دستگیرهدر
elevating handle U دستهبالابر
grab handle U دستگیره
grip handle U جادستی
guide handle U دستهیراهنما
half handle U نیمدسته
insulated handle U دستهعایقدار
turning handle U دستهچرخشگر
file handle U دسته سوهان
crank handle U اهرم دستی
carrier handle U دسته حمل
carrier handle U دستگیره حمل
capstan handle U هندل
balanced handle U دسته تعادل
Handle the boxes with care. U جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
anti-vibration handle U دستهضدلغزش
I can handle (cope with) hom. U از پس اوبرمی آیم
figure skiing handle U دستهچوباسکی
window winder handle U دستگیرهحرکتدهندهشیشه
interior door handle U دستهداخلدر
oxygen control handle U دستهکنترلاکسیژن
pistol grip handle U دستهنگهدارندهپیستون
air brake handle U دستهترمزهوایی
The door – handle has broken off. U دسته درشکسته است
handle with kid gloves <idiom> U باکسی همکاری دقیق داشتن
inside door handle U دستگیره داخل درب اتومبیل
handle bar arm U دسته فرمان
I wI'll show you! Who do you think you are ?I know how to handle (treat) people like you ! U خیال کردی! خیالت رسیده ! ( درمقام تهدید )
To fly into a rage. To foly off the handle. U آتشی شدن (ازکوره دررفتنن )
co-star U نقش مشترک داشتن
two star U سرلشکر
two star U دوستارهای
two star U دریا دار
co-star U همبازیگر
all star U تیم تمام ستاره
all-star U تیم تمام ستاره
co-star U همبازی
co-star U همبازیگری کردن
d. star U ستاره جفتی
star U نوعی قایق دونفره
star U باستاره زینت کردن
star U نجم
star U کوکب
star U ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
star U نشان ستاره اختر
star U ستاره
five star U افسر پنج ستارهای
star U انجم
the north star U ستاره قطبی یا شمالی
star chamber U جابرانه وسری
Star Wars U جنگ فضایی
moring star U ستاره بامداد
lucky star <idiom> U ستاره بخت واقبال
star circuit U مدار ستارهای
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
word star U یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
cascaded star U روش گره ها در شبکه با توپولوژی ستاره با بیش از یک hub که در صورت مشکل پشتیبانی از آن ایجاد میکند
Lesghi star U ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
shooting star U شهاب ثاقب
shooting star U تیرشهاب
shooting star U ستاره ثاقب
star-studded U فیلمیااجرائیکهستارههایزیادیدرآنبازیمیکنند
campaign star U نشان جنگی ستاره
falling star U تیرشهاب
star diagonal U ستارهمورب
falling star U ثاقب
falling star U شهاب
pulsating star U ستاره تپنده
Pole Star U جدی
Pole Star U ستاره قطبی
Pole Star U Polaris
falling star U حجر سماوی
falling star U تیر شهاب
blazing star U هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
blazing star U ستاره دنباله دار
binary star U ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
binary star U دوتایی
star sign U علامتزودیاک
rising star U آیندهدار باآتیه
film star U ستارهیکفیلم- سوپراستار
falling star U شخانه
star facet (8) U تراشستارهای
star chamber U دادگاه عالی مدنی وجنایی
gaint star U ستاره غول
morning star U ستاره بامدادی
multiple star U ستاره چندگانه
neutron star U ستاره نوترونی
north star U ستاره قطبی
north star U ستاره شمالی
north star U جدی
double star U ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double star U دوگانه
double star U دوتایی
proto star U پیش ستاره
pulsating star U ستاره ضربان دار
dog star U ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
day star U خورشید
radio star U اختر رادیو
day star U ستاره بامداد
silver star U نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
morning star U زهره
morning star U ستاره صبح
fixed star U ثوابت
fixed star U ستاره ثابت
evening star U ستاره شامگاهی
evening star U عطارد
evening star U مشتری
interconnected star U اتصال زیگزاگی
evening star U برجیس
jet star U نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
evening star U زهره
evening star U ناهید
Energy Star U استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
giant star U ستاره بزرگ و درخشان
dwarf star U ستاره کوتوله
moring star U ستاره صبح ناهید
moring star U شباهنگ
moring star U زهره
star cloud U ابری ستارهای
star catalogue U فهرست ستارگان
star chart U نقشه ستارگان
star of bethlehem U ستاره بیت اللحم
star of bethlehem U عیسی
star program U برنامه کامل
star program U بدون خطا اجرا شود
star sapphire U یاقوت کبود درخشان
star shell U گلوله نورافشان
star shell U گلوله منور
star spangled U مزین به ستاره
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com